مرد سرش رو بالا آورد و تو اون چشم های گرد شده پسر مو سبز زل زد تا جملات قبلی خودش رو ادامه بده.اما درست قبل از اینکه بخواد کلمه ای به زبون بیاره،متوجه چیزی تو اون چشم ها شد.و با شوک،در بین نفس نفس زدناش از درد،تکه تکه و با کلماتی بی ربط بهم،لب زد:


_"چشمــــات.تو.تو هیچ وقت تو اون اتفاق خودکشی نکردی.اما.چطور ممکنه؟"

تا پارت 30  اضافه شد! 

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها